به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۹۵

بازی فوتبال در روز تاسوعا، محمد نوری زاد


در بسیاری از کشورها، ورزش – ازهر نوعش – ورزش است و اقتصاد و سرگرمی. در اینجا اما نه که چشم نامحرمِ حاکمان اسلامی به ریزترین زاویه های شخصیِ افراد نیز سرک می کشد، از بازیِ پُرتماشاگرِ فوتبال، مستقیماً و در درجه ی نخست، برای “مشغول کردنِ” نسلِ آشفته حالِ جوانِ این مرز و بوم سود برده می شود حتماً و مطلقاً. نسلی که پرسشگر است و پایِ کار، اگر که به چیزهایی مشغول نباشد، سر به سر حاکمان و دولتمردانی می گذارد که به برداشتن ها و بردن ها و کشتن های همینجوری اصرار می ورزند. 
بیکاری و اعتیاد و فوتبال، و اخیراً شبکه های مجازیِ جاری در گوشی های تلفن، درست همان یافته ی ارشمیدسیِ بیت رهبری و سپاه و آیت الله های همینجوری است که به هرچه که انسانی و شخصی و مدنی است بند می کنند الاّ روفتن ها و بی قانونی های بدیهی شده در این کشور. این باراما همین فوتبالِ ابزاری قد علم کرده که: من پیچ نیستم که با پیچ گوشتیِ شما بچرخم و بجاهایی که شما می خواهید فرو بروم. من برای خودم قواعدی دارم که یک بخشش اگرمشغولیات باشد، بخش های دیگرش را دیگرانی درآنسوی مرزها تعیین می کنند و به شما هم هیچ مربوط نیست.

عجبا که سپاه و بیت رهبری یا باید در برابر این سرکشیِ فوتبال سرخم کنند، یا بزنند زیر میزِ این قواعد. بله، این شدنی است که بیت رهبری بزند زیر میز و دل آیت الله های همینجوری را خنک کند، اما همان جوهره ی سرکش و پای کارِ نسلِ آشفته، این بار از خواب خوش خماری بر می خیزد و سربه سرِ گنده هایی می گذارد که به رگِ این نسل، خماری را تزریق می کرده اند مدام و تا کنون. اگر زور فوتبال بر زور فقه و اصولِ آیت الله ها بچربد، این بار ما با پدیده ای مواجه می شویم که می تواند در وسطِ ام القرای اسلام نابی که استعداد ذاتی و بنیادینش پرورش و تربیت آدمهایی مثل پورمحمدی و رییسی و علم الهدی و خلخالی و لاجوردی و مجتبی خامنه ای و سردار سلیمانی و قاضی مرتضوی و دیگر قاتل ها و دیگر دزدان است، قد راست بکند و میخِ اقتدارش را بر زمین بکوبد و بگوید: من اینم پس می توانم نافرمانی کنم.

عمده کاری که نظام مقدس در هماوردی با بازی فوتبال در روز تاسوعا می تواند بکند این است که بسیار آرام از کنار این گریبان چاکیِ فوتبال عبور کند و خود را به ندیدن بزند تا روز تاسوعا بیاید و با کمی سینه زنی و نوحه خوانی در استادیوم بیامیزد و پایان پذیرد و شرش را با خود ببرد. 
اما اگر نه، نظام مقدس بخواهد بر خواسته های کهیراندازِ خود اصرار ورزد، ما با شروعِ یک حرکت آرام و خزنده در درونِ آن نسلِ خمار و سربرآوردن و سرکشی اش روبرو خواهیم بود که با سرمایه های کلانِ نظام مقدس، به این مرحله از خماری و سازشگری و سر به زیری فرو شده است. نظام مقدس روزهایی را نیک به یاد دارد که همین نسل خمار، با هر باختِ تیم مورد علاقه اش، صندلی های استادیوم و شیشه های اتوبوس ها را از جای می کند و بر زمین فرش می کرد و آنچنان لرزه ای به جان نظام می انداخت که نه از موشک شهاب کاری ساخته بود و نه از بیست میلیون بسیجی. جوری که گنده ها بناچار راضی شدند به این که: باشه هرچی تو بگی. و یواشکی زیرلب نجوا کردند: کاری می کنیم که حالاحالاها در خماری بمانی و نفهمی من کی جیبت را خالی کرده ام و کی برادر و خواهرت را پوست دریده ام.

می گویم: چشم اسفندیار این نظام نیزازهمین جنس باید باشد. یعنی نظامی که به موشک های شهابش می نازد و این روزها سپاه رسماً به عربستان و رزمایشِ خلیج فارسی اش هشدار می دهد، ناگهان با قلچماقی چون فوتبال مواجه می شود که از آن سر دنیا می آید و میخ اقتدارش را در وسطِ بیت رهبری می کوبد زمین و می گوید: این شما و این توصیه های دینی آیت الله ها و این سپاه و این بسیجی های شما و این: اقتدار من. و زل می زند توی چشم این جماعت می گوید: اگر عرضه دارید دست به این میخ بزنید و بیرونش بکشید. می گویم: فوتبالی که می توانست آرام ترین و با معرفت ترین نسل ها را تربیت کند، که نه دختران و بانوان تنها، بل یک پدر و یک مادر، با کودک شیرخواری که در آغوش دارند، به استادیوم بروند، آنچنان با دلالی و فحش های ناموسی و مفاسد پشت صحنه آمیخته که نظام مقدس جرآت نمی کند این نسل خمار را به بخش خصوصی بسپارد و هرازگاه خواب خوشش را برآشوبد از حرکت نابهنگام و سیل گونه ی همان نسل خمار. و جمله ی پایانی این که: نظام مقدس همه جای فوتبال را ورانداز کرده بود الا این هیبت میخکوبی اش در وسط بیت آیت الله ها را.

سایت: nurizad.info

اینستاگرام: mohammadnourizad

تلگرام: telegram.me/MohammadNoorizad
ایمیل: mohammadnoorizad@gmail.com

محمد نوری زاد

پانزدهم مهرماه نود و پنج – تهران