به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۵

داغ جدایی

سالار عقیلی 

داغ جدایی 

ترسم که به پایان رسد عمر و تو نیایی
از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی

بخت من سر گشته گره خورده به مویت
وقت است دگر حلقه ی گیسو بگشایی 





داغ جدایی 
ترسم که به پایان رسد عمر و تو نیایی
از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی
بخت من سر گشته گره خورده به مویت
وقت است دگر حلقه ی گیسو بگشایی
من ماهی دلتنگم و چشمان تو دریاست
زندانی دریای تو را نیست رهایی
ما آینه گشتیم که حیران تو باشیم
مشکن دل این آینه با سنگ جدایی
چون سایه به دنبال تو یک عمر دویدیم
دردا و دریغا نرسیدیم به جایی
ترسم که به پایان رسد عمر و تو نیایی
از داغ جدایی جگرم سوخت کجایی